آروشاآروشا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

نی نی من

عید فطر و پایان ماه ششم بارداری

1391/6/1 18:55
نویسنده : مادر
158 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دخمل خوشگلم. الان که دارم این مطلب رو می نویسم تو خونه تنهام و یه کمی نگران. و تو هم مدام داری تو دل مامانی تکون میخوری. ماه گذشته ماه سختی برای من و تو بود. چون ماه رمضان بود و توی اداره نمیتونستم ناهار بخورم و مجبور بودم که تا ساعت ٣ از میان وعده ها مثل مغزها و میوه بخورم تا بیام خونه. اما خوب گذشت هرچند که خیلی نگران تو بودم. امیدوارم خدا به حق همین ماه کمکمون بکنه و تو سالم و تپلی به دنیا بیایی. هفته پیش یکشنبه عید فطر بود و من و بابایی تصمیم گرفتیم تعطیلات رو بریم تفرش تا آب و هوایی عوض کنیم. چهارشنبه شب ٢٥ مرداد راه افتادیم و ساعت ١١ شب رسیدیم. آخه مامان جون یک هفته بود خونه ما بود و از خونه ما مستقیم رفتیم. اون ٥ روزی که اونجا بودم از شانس بد حساسیتم عود کرد و کلی عطسه کردم. واسه همینم حرکاتت رو خیلی پایین حس کردم و تصمیم داشتم به محض رسیدن به تهران برم دکتر. دیروز رفتم بیمارستان دکتر. خانم دکتر خوبی بود و گفت که باید واسه اینکه تو نی نی نازم بیشتر از این پایین نیایی کمربند بارداری ببندم و بیشتر استراحت کنم. البته خوشجالم که باز هم تعطیلات پیش رو داریم و میتونم استراحت کنم. البته قرار بود من و بابایی این هفته هم بریم و مادر جون رو بیاریم اما اگه من همینطوری نگران باشم بابایی تنها میره. دخترم یه قولی به مامانی باید بدی. که سر موقع به دنیا بیایی. آخه من خیلی از اینکه خدای نکرده زود به دنیا بیایی می ترسم واسه همینم تصمیم دارم از مهر ماه حسابی مرخصی بگیرم. و آبان ماه رو هم دیگه نرم سرکار. من مواظب توام تو هم قول بده مواظب خودت باشی. فدای دختر خوشگلم بشم. بوسسسسسسسسسس مامانی برای نی نی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی من می باشد