آروشاآروشا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 18 روز سن داره

نی نی من

آروشای 18 ماهه

1393/3/12 11:35
نویسنده : مادر
747 بازدید
اشتراک گذاری

دختر گل ما یک سال و نیمه شد. و من امروز باید از 16 تا 18 ماهگیش بنویسم. میدونم خیلی دیربه دیر میام اما همین که با این همه مشغله فرصت وبلاگ نویسی پیدا میکنم باید خدا رو شکر کنم

اولین اتفاق این که 24 فروردین اولین دندان آسیایی راست در سمت راست رویید . البته با اینکه نزدیک یک ماه و نیم میگذره ااما هنوز هیچ دندون تخت دیگه ای در نیاورده.

حرفهایی که کامل ادا میکنه این روزها: بابایی- مامایی-قل (یعنی قلوه)- گل- دوخ (یعنی دوغ)- ماست- نعنا- نونو (نی نی )- نانای - به به - د د - کفس(کفش)- اسم خودش رو میگه آسا- به دوستش پارسا میگه پاس- اسم من رو میگه ناز به جای مهناز- به درخت هم میگه ددخ- و  پیسی - گاو- ببیی- مرغ- قو- جوجو - خروس- اسب- داگ ( سگ) و خرس رو میشناسه و صداشون رو در میاره به استثنای سگ چون بلد نیست  صداش رو.

میشه گفت آروشا اولین جمله رو گفته . هر وقت تشنه باشه یا بعد از غذا فورا میگه آب بده. خندونک

تمام افعال امری رو بلده. از جمله بشین . بده . بیا بیا. بریز. بکش. برو. میخوام.  از افعال منفی هم نیخوام رو بلده. خیلی هم قشنگ مخالفت میکنه و قاطع میگه نه نیخوا.

یه کمی بهش انگلیسی یاد دادم اما پشیمون شدم و الان دیگه یادش نمیدم. cat- ball-book- dog- hand- head- shake- hi -baby , چند تا کلمه دیگه رو یاد گرفت که احساس کردم براش زوده و فعلا متوقف کردم . اما گاهی بی بی انیشتین میبینه. و با دیدن بعضی جیزها خودش اسمشون رو میگه به انگلیسی.

بهش بگیم shake your hand فورا دستهاش رو تکون میده و اگه بگیم head سرش رو . یا هر وقت بهش بگیم آروشا hand up دستاش رو فورا بالا میبره.

البته یکی از دوستانم که خودشون استاد زبان هستند بهم گفتن بهتره دو زبانه شدنش رو متوقف کنی و آموزش زبان رو برای بعد از سه سالگیش بذاری. منم تصمیم گرفتم فعلا به حرف دوستم گوش کنم.

 

توی اردیبهشت ماه دوباره آروشا رو بردیم آتلیه تا در آستانه هجده ماهگیش هم عکس آتلیه ای داشته باشه. کلی هم عکس سه نفره خانوادگی توپ انداختیم.

اینم یکی از عکسهای نازنینم:

اردیبهشت ماه برای اولین بار دختر گلم رو بردیم دنیای بازی تو مرکز خرید تیراژه. کلی شادی کردیم و بازی کردیم. البته از برخی از اسباب بازیها می ترسید. اما در کل براش خوب بود. اولش تعجب کرد اما بعدش براش عادی شد و خواهان اسباب بازیهای بیشتری بود. بعدش هم براش یه کیف کوچولوی خوشگل مهد کودکی و یه کلاه ناز خریدیم با یه ست لباس خوشگل.

توی خرداد ماه هم بردیمش دنیای بازی مرکز خرید دنیای نور اونجا رو هم کلی دوست داشت اما نه به اندازه دنیای بازی اولی. دخترم کلا عاشق هیجانات بزرگتر از سنشه.

وقتی هم می بریمش پارک یه ثانیه هم یه جا بند نمیشه. همش میدوه و من یا باباش باید بکوب دنبالش باشیم. البته این موضوع یه کم من رو اذیت میکنه. اما خوب دیگه چاره ای نیست.واسه همینم واسش یه کتونی خوشگل خریدیم که هر چی تو پارک بدوه راحت باشه. 

از همه بدتر اینه که تصمیم داریم توی تیرماه یه سفر خارج از کشور بریم که نمیدونم با آروشا چطوری بشه . میترسم برم مسافرت و بعدش پشیمون بشم. چون واقعا این روزها خیلی شیطون شده.

من به مدت یکماه فعلا از کارم مرخصی گرفتم. چون مامان مهربونم رفتن سفر و کسی نیست از آروشای گلم در ساعاتی که نیستم مراقبت کنه. تو این ده روزی که از مرخصیم میگذره و خونه بودم احساس میکنم خوب تا حالا آروشا رو نشناختم. خیلی فرصت خوبیه برام. اما از یه جهت نگرانم. چون به وضعیت قبلی عادت کرده بود و تا بعد از ظهر پیش مامانم می موند می ترسم بعد این یک ماه یا یک ماه و نیم براش سخت باشه که من برگردم سرکار. واسه همین تصمیم گرفتم با یه مشاور کودک مشورت کنم.

اواسط خرداد ماه هم دو تا دندون آسیای دیگه در آورده و هم چنان هم داره درمیاره. اصلا غذا نمیخوره. در کل آروشای من دختر بد غذاییه و به سختی میشه بهش غذا داد. الان سمت راست بالا یه دندون جدید آسیا و سمت چپ پایین یه دندون دیگه در آورده. همش هم دستش توی دهنشه و مدام میگه ددون. یعنی دندون.

وابستگیش به شیر من زیاده و واقعا دوست دارم دیگه از شیر بگیرمش. شاید اینطوری بهتر غذا بخوره. خیلی هم لجباز شده و توی ماشین حتما باید شیر من رو بخوره. وگرنه اصلا یه جا بند نمیشه. واسه همینه که برای سفر یه کم مرددم.

برای آمادگی مهد آروشا رو بردم کلاسهای مادر و کودک. یک ترم فعلا رفتیم. خوب بوده. چون آروشا بچه اجتماعی هست خیلی علاقه داره. تمام حرکات کلاس رو تو خونه به من میگه که باهاش اجرا کنم و براش شعر ها رو بخونم. اما برای ترم بعد معلوم نیست ثبت نام کنیم. چون تابستونه . هم هوا گرمه و هم سفرها در پیش رو هستند.

بازیهایی که این روزها با آروشا انجام میدیم. اول از همه نقاشی کشیدنه. از وقتی که براش مداد شمعی خریدم خیلی علاقه به نقاشی پیدا کرده. خیلی هم دوست داره دایره بکشه. رنگهای زرد و سبز و آبی رو هم میشناسه. بازی دوم پازل اشکال هندسیه. کامل بلده. یعنی تمام اشکال رو چه من اسمشون رو بگم و چه نگم درست میذاره سر جاشون. خاله بازی و عروسک بازی هم که مطلوبشه همچنان. تقلید صدا و موش و گربه و مکعب های رنگی و ماشین بازی و قائم باشک هم هر روز در دستور کار بازیهامون هست.چشمک

 

پسندها (1)

نظرات (1)

شيرين
2 تیر 93 13:04
عزيزم خيلي وبلاگت قشنگه ايشالله خدا آروشا رو واست نگه داره ميشه بپرسم شكلات زنبوري از كجا خريدي؟
مادر
پاسخ
ممنونم. شکلات رو از خانمی که شمارشون رو توی وب به طور اتفاقی پیدا کردم خریدم. توی منزلشون دو بسته از قبل مونده بود که لطف کردن دادن به من.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی من می باشد